قفقاز به لحاظ تاریخی، فرهنگی و طبیعی در گذشته تحت نفوذ تمدن ایرانی بوده و به واسطه تسلط حاکمیت کمونیسم بر این منطقه، تحمیل قراردادهای مرزی و گسترش سیاست های خاص به دنبال ایجاد شکاف و فاصله بین ایران و اقوام ساکن در منطقه قفقاز همواره در صدد جلوگیری از گسترش نفوذ ژئوپلیتیک ایران بوده است. اما، بر اساس قواعد ژئوپلیتیکی، این ارتباط و وابستگی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز در باطن هرگز گسسته نشد. با فروپاشی حاکمیت کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی(سابق)، علایق ژئوپلیتیکی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز احیا شد و اکنون، به نظر می رسد به رغم فشارهای قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در ایجاد شکاف میان ایران و قفقاز روابط ایران با کشورها و ملت های این منطقه در حال تحکیم و تقویت است و با ظهور رویکردهای جدید ژئوپلیتیکی در جهان، به خصوص ژئواکونومی و ژئوکالچر اهمیت این رابطه بیش از پیش مهم تر جلوه می کند. در این رابطه، ایران می تواند به واسطه قفقاز، ژئوپلیتیک خود را به شمال غربی گسترش دهد و بر اساس منافع ملی خود، بهره برداری های اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. چراکه، منطقه قفقاز از لحاظ ویژگی های ساختار قومی- نژادی و مذهبی اشتراکات متعددی با ایران دارد و شرایط و موقعیت طبیعی منطقه قفقاز نیز برقراری این ارتباط تنگاتنگ را ضروری و لازم می نماید. با توجه به مطالب فوق، این سئوال مطرح است که علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز کدام اند و چشم انداز آن را چگونه می توان ترسیم کرد؟ بر این اساس، فرض بر این است که با برجسته شدن هویت ها و پیامدهای آن در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز رو به تقویت خواهد بود و در این رابطه با موانع منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه خواهد شد.هدف از ارایه مقاله حاضر، تشریح و تبیین رابطه تحولات جدید منطقه قفقاز و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد.